جدول جو
جدول جو

معنی سیده بانو - جستجوی لغت در جدول جو

سیده بانو
(سَیْ یِ دَ)
نام مادر احمد بن محمد بن خلف اللیث، دختر محمد بن عمرولیث است. و خلف بن احمد را که خلف بانو گویند نسبت به جده کنند. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیده بان
تصویر دیده بان
سرباز یا قراول که بالای بلندی بایستد و هرچه از دور ببیند خبر بدهد، نگاهبان، دیدبان، دیده ور، قراول، دیده دار
فرهنگ فارسی عمید
(دی دَ)
دیدبانی. عمل و شغل دیده بان. کار دیده بان:
چرا از دیو جستم مهربانی
چرا از کور جستم دیده بانی.
(ویس و رامین).
چه آن کز او بیوسد مهربانی
چه آن کز کور جوید دیده بانی.
(ویس و رامین).
دیده بانی مجو، ز دیدۀ کور
آب شیرین نزاید از گل شور.
مکتبی.
اگر چشمان نکردی دیده بونی
چه دونی دل که خوبان در کجابی.
باباطاهر.
- امثال:
از کور دیده بانی نیاید
لغت نامه دهخدا
(دی دَ / دِ)
مرکب از ده و ’لو’ که پسوند نسبت و تملک ترکی است، ورق قمار که ده خال دارد. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(دی دَ)
دهی است از دهستان فداغ بخش مرکزی شهرستان لار در 90 هزارگزی باختر لار کنار راه فرعی بیرم به لار با 195 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیده بانی
تصویر دیده بانی
عمل و شغل دیده بان
فرهنگ لغت هوشیار
دید بان یا دیده بانان عالم سیارات سبع کواکب هفتگانه. یا دیده بان فلک زحل که در فلک هفتم است. یا دیده بان کبود حصار زحل، هر یک از کواکب هفتگانه
فرهنگ لغت هوشیار
پاسداری، دیدبانی، دیده وری، کشیک، مراقبت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
دیدبان، دیده ور، قراول، مراقب، نگهبان، یزک
فرهنگ واژه مترادف متضاد